سریال Game of Thrones و اسپین آف House of the Dragon معنی یک رهبر خوب بودن را تحلیل می کنند. آیا شایستگی چیزی است که سرنوشت آن را تعیین می کند. یا هرکسی می تواند فرمانروای هفت پادشاهی شود؟ ما در سرتاسر هر دو نمایش می بینیم افرادی که بر تخت آهنین نشستند دچار فساد شدند. مقاومت در برابر جذابیت قدرت گاهی غیرممکن است و فقط یک رهبر خردمند می تواند وسوسه های آنها را کنار بگذارد. یکی از دلایلی که پایان سریال بازی تاج و تخت «تخت آهنین» به شدت مورد انتقاد قرار گرفت این بود که چرا نشان ندادند براندون استارک شایسته لقب پادشاه است. آیا «برن» واقعاً بهترین داستان را در بین تمام شخصیتهای بازی تاج و تخت داشت؟ و برای پادشاهی شایسته بود؟
طبق بررسی های مووی 21 در فصل های اول بازی تاج و تخت و خاندان اژدها دو نوع پادشاه بسیار متفاوت را می بینیم. رابرت براتیون (مارک ادی) هیچ ادعایی بر اساس حق مادری خود ندارد. او پس از کمک به ند استارک (شان بین) در جنگ علیه “شاه دیوانه” ایریس تارگرین دوم، این موقعیت را برای خود به دست آورد. رابرت تقریباً هیچ علاقه ای به پادشاه شدن ندارد. با این حال ویسریس تارگرین یکم (پدی کانسیداین) پس از انتخاب شدن به عنوان جانشین پدربزرگش، پادشاه جیهیریس تارگرین اول تاج و تخت را به ارث می برد. ویسریس برای تمام عمرش ممتاز بوده است و هرگز مجبور نبوده به همان شیوه ای که رابرت برای تاج و تخت جنگید، بجنگد.
هر دو رهبر شایستگی های خود را دارند. رابرت نماینده “پادشاه مردم” است. زیرا برای جلوگیری از یک قتل عام بزرگتر از یک ظالم باید تاج سلطنت را می گرفت. با این حال مسئولیت حاکمیت چیزی نیست که او بتواند از عهده آن برآید. رابرت زمینه را برای سقوط هفت پادشاهی در هرج و مرج فراهم می کند که سؤالاتی در مورد مشروعیت پسرش، جافری (جک گلیسون) مطرح می شود. ویسریس ممکن است از بسیاری جهات نادان بوده باشد.
اما او اهمیت نامگذاری دخترش رینیرا (میلی آلکاک و اما دارسی) را به عنوان وارث می داند. او تلاش می کند تا سلسله تارگرین را به عنوان یک سلسله صلح آمیز ادامه دهد. زیرا می داند که مسئولیت آنها به دلیل پیشگویی نغمه یخ و آتش بر دوش آنهاست. هیچ یک از شخصیت های یک پادشاه یا مرد کامل نیستند. اما ویسریس نشان می دهد که رهبر بهتری در طول سلطنت خود است.
ویسریس صلح را انتخاب می کند، سلطنت رابرت با جنگ آغاز می شود
سلطنت رابرت با شورش آغاز شد. اما او پس از مرگ “شاه دیوانه” توانست آرامش نسبی را حفظ کند. رابرت حداقل متوجه می شود که ند با باقی ماندن در Warden of the North می تواند بهترین خدمات را در قلمرو انجام دهد. با این حال رابرت به ویسریس (هری لوید) و دنریس (امیلیا کلارک) اجازه داده است که زنده بمانند. رابرت با علم به این که یکی از فرزندان پادشاه سابق می تواند حکومت او را تهدید کند. تصمیم کوته فکرانه ای برای ترور می گیرد. این امر پیوند او را با ند از بین می برد و در نهایت میل دنریس برای پس گرفتن حق خود را افزایش می دهد.
در مقایسه سلطنت ویسریس تارگرین دوران صلح و رفاه نسبی است. اگرچه او کار سختی را برای جلوگیری از شورش از طرف مبارزان انجام داد. ویسریس تمام تلاش خود را می کند تا همه چیز در بهترین حالت باقی بماند. گرچه ویسریس از وضعیت در استپ استونز بی خبر بود. اما در نهایت با برقراری صلح با برادرش دیمون (مت اسمیت) و ارباب دریفتمارک، کورلیس ولاریون (استیو توسن) اوضاع را مدیریت می کند.
ویسریس تارگرین می داند که داشتن وارث قانونی بسیار مهم است. انتخاب او برای نامیدن رینیرا به جای دیمون ممکن است به دلیل توهین برادرش بوده باشد. اما ویسریس میداند که دیمون ذاتاً ناپایدارتر از آن است که بتواند روی تخت آهنین بنشیند. او با نامگذاری رینیرا در دوران نوجوانی به دخترش اجازه میدهد تا با تاریخچه خانوادهاش آشنا شود و در جلسات شورای کوچک مهم شرکت کند. رابرت حتی به عواقب روابطش فکر نمیکند. به هیچ یک از فرزندان نامشروعش چیزی در مورد نسل براتیون نمی آموزد. هرگز نمیپرسد که چرا پسر سادیسمی اش موهای بلوند دارد.
ویسریس موقعیت خود را به عنوان پادشاه جدی می گیرد
حتی با وجود اینکه رابرت برای پایان دادن به یک پادشاه ظالم کنترل پادشاهی را به دست گرفت. اما هیچ کاری برای تغییر سیستم های حکومتی انجام نداد. چه از سر طمع و چه از روی تنبلی، رابرت اساساً سلسله خون براتیون را در مرکز سیاست وستروسی قرار داد. او اشتباه می کند که با لنیسترها همراه می شود. رابرت از انگیزه های واقعی همسرش سرسی (لینا هیدی) غافل است. او همچنین متوجه نمی شود که او با برادرش جیمی (نیکولای کوستر والداو) رابطه دارد و هیچ یک از فرزندان آنها مشروع نیستند.
در مقایسه ویسریس به خوبی می داند که چرا سلسله خونی او تحت کنترل است. آنها با آگاهی از پیشگویی ترانه یخ و آتش به بار نشسته اند و به رینیرا در مورد مسئولیت هایی که به ارث خواهد برد می گوید. ویسریس تارگرین حتی پس از تولد پسرش اگان دوم (تام گلین-کارنی) از دخترش دفاع می کند. حتی اگر ازدواج او با آلیسنت هایتاور (امیلی کری) ولاریون ها را آزرده خاطر کرد. ویسریس می تواند با بستن یک پیمان ازدواج بین دخترش و لینور ولاریون (جان مک میلان) راه حلی مسالمت آمیز پیدا کند. تنها از طریق اتو هایتاور (ریس ایفانس) است که دید او خراب می شود.
برخلاف رابرت، ویسریس نگاهی سخت به میراث او دارد. او میخواهد بهعنوان یک پادشاه بزرگ از او یاد شود. در حالی که رابرت ازدواج و خانواده را چیزی فراتر از یک مزیت سیاسی نمیداند. ویسریس واقعاً از بودن در کنار نزدیکانش خوشحال میشود. یکی از تکان دهنده ترین سکانس های فصل اول House of the Dragon زمانی است که ویسریس سالخورده با تمام خانواده اش در یک شام خانوادگی در کنار یکدیگر حضور دارند.
ویسریس صداقت بسیار بیشتری نسبت به رابرت دارد
رابرت هیچ ایده آلی ندارد که به آن پایبند باشد. او با خلق و خوی و امور خود، قلمرو را شرمنده می کند و با نزاع های کوچک به خشم برمی خیزد. علیرغم این واقعیت که ویسریس با ازدواج نکردن با لانا ولاریون بین خانهاش و ولاریونها شکاف ایجاد میکند و علیرغم اینکه به نظر میرسد بیشتر از ساخت مدل والریا راضی است. ویسریس به خانواده و همسرش وفادار است. او یک مدافع دائمی برای سازش مسالمت آمیز است. ویسریس تارگرین میتواند دیمون را به خاطر جنایاتش ببخشد و آلیسنت را به خاطر طغیان خشونتاش سرزنش کند. حتی پس از رنج بردن از بیماری، وقتی رینیرا از او درخواست می کند او میتواند از دخترش دفاع کند.
سلطنت هر دوی این پادشاهان زمینه را برای جنگ داخلی فراهم می کند. اما شاید هر سیستم حکومتی که تا این حد به یک خط خونی پیوند خورده باشد. درگیری خواهد داشت و جنگ ممکن است همیشه در وستروس اجتناب ناپذیر باشد. ویسریس این را میداند و تلاشهای باقیمانده خود را برای حفظ صلح در خانوادهاش انجام می دهد. ویسریس با این باور می میرد که یک پیوند مسالمت آمیز بین دو نیمه خانواده اش ایجاد کرده است و آنچه را که برای قلمرو درست است، انجام داده است. در حالی که مرگ رابرت “جنگ پنج پادشاه” را تحریک می کند. و او کاری برای کاهش تنش در میان رقبای تاج و تخت انجام نمی دهد. رابرت ممکن بود یک جنگجوی قدرتمند باشد. اما برای حکومت ساخته نشده بود.
منبع Collider