از هر نویسنده یا خالق یک برنامه تلویزیونی بپرسید، آنها هم همین را به شما خواهند گفت: پایان ها سخت هستند. از آنجایی که پایانها معمولاً ماندگارترین تأثیر را بر بینندگان میگذارند، مهم است که آنها را به درستی دریافت کنید. صرف نظر از اینکه سریال چقدر استثنایی بوده است، یک پایان بد می تواند لذت تمام سریال را از بین ببرد. با مووی 21 در معرفی سریال های عالی با بدترین پایان همراه باشید.
برخی از سریال هایی که متأسفانه در این دسته بندی ها قرار گرفتهاند عبارتند از Sherlock، Game of Thrones و Lost. چه به دلایل عملی، تولیدی و یا خلاقانه، این فینال های نمایش تلویزیونی بد خشمگین و گیج کننده بود.
10. Bloodline (2015 – 2017)
برای سالها، خانواده Rayburn ستونهای جامعه فلوریدا کیز خود بودهاند. اما وقتی فرزند ارشد خانواده، دنی (بن مندلسون) به خانه باز می گردد و به خانواده می گوید که قصد دارد برای همیشه بماند، اوضاع در بلادلاین تاریک می شود و رازهای خانواده آشکار می شود.
اگرچه این سریال در طول اجرای خود وضعیت ثابتی داشت، اما امتیاز کلی در دو قسمت آخر فصل آخر کاهش یافت. حذف مشوق های مالیاتی برای فیلم ها و نمایش های تلویزیونی در فلوریدا یکی از دلایل اصلی پایان دادن به Bloodline بود. از آنجایی که این به معنای افزایش قابل توجه هزینههای تولید بود، نویسندگان و تهیهکنندگان تصمیم گرفتند سریال را پس از فصل سوم به پایان برسانند، که بر پایان عجولانهای که بینندگان نمیخواستند تأثیر گذاشت. و همگی اینها موجب شدند تا یکی از سریال های عالی با بدترین پایان آخر شکل گیرد.
9. Pretty Little Liars (2010 – 2017)
چهار دوست صمیمی سابق، آریا (لوسی هیل)، امیلی (شی میچل)، هانا (اشلی بنسون) و اسپنسر (ترویان بلیزاریو)، یک سال پس از ناپدید شدن رهبر گروه خود، آلیسون (ساشا پیترز) دوباره به هم میرسند. با این حال، پس از ملاقات مجدد، آنها شروع به دریافت پیام های تهدیدآمیز از یک شخصیت مرموز کردند که خود را “A” معرفی می کند و اتفاقاً تمام جزئیات زندگی آنها را می داند.
در طول هفت فصل سریال Pretty Little Liars، بینندگان حدس می زنند که “A” (که بعداً به نام A.D شناخته شد) چه کسی می تواند باشد. با این حال، پایان با آن چیزی که آنها انتظار داشتند فاصله داشت. معلوم شد که “A” یا “A.D” خواهر دوقلوی بریتانیایی اسپنسرِ شرور، الکس دریک، بوده است. بسیاری از بینندگان از این واقعیت که مقصر شخصیت نسبتاً جدیدی بود که بینندگان هیچ وابستگی عاطفی با او احساس نمی کردند، خشمگین شدند. نیازی به گفتن نیست، انگیزه های پشت سر چرایی که الکس دریک سال ها دختران را تعقیب کرده بود، بینندگان را به شدت ناراضی کرد. پایان بندی برای بینندگانی که وقت خود را سال ها روی سریال سرمایه گذاری کرده بودند، وزن احساسی نداشت.
8. Gossip Girl (2007 – 2012)
Gossip Girl یک سریال درام است که حول زندگی جنجالی نوجوانان دبیرستانی در منطقه بالای شمالی منهتن می چرخد. در طول شش فصل، اسرار و زندگی این نوجوانان توسط وبلاگ نویس ناشناس و بی رحم و همیشه گریزان Gossip Girl فاش شد. هر کاری که این شخصیتها تصمیم گرفتند انجام دهند، یک چیز ثابت ماند: هیچ راه فراری از Gossip Girl وجود نداشت.
به طور طبیعی، افشاگری مورد انتظار Gossip Girl تا پایان اثر، در پایان سریال، مخفی نگه داشته شد. معلوم شد که Gossip Girl در تمام طول این مدت دن (پن بادگلی) یکی از شخصیت های اصلی بوده است. این نه تنها بینندگان را گیج و خشمگین کرد، بلکه همین تأثیر را روی خود بازیگر پن بدگلی نیز داشت. او در مصاحبه اعتراف کرد که تا زمان فیلمبرداری پایانی سریال از هویت Gossip Girl اطلاعی نداشته است. ناشناس نگه داشتن Gossip Girl شاید پایان بهتری برای سریال باشد.
7. Supernatural (2005 – 2020)
سوپرنچرال داستان برادران سم (جارد پادالکی) و دین وینچستر (جنسن آکلز) را دنبال میکند که با محافظت از بیگناهان و شکار موجودات و شیاطین ماوراء الطبیعه، در جای پای پدرشان عمل کردند. این سریال در طول 15 فصل خود، طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است، اما متأسفانه محبوبیت آن در پایان آن از بین رفت.
در قسمت آخر، دین پس از پاک کردن یک لانه خون آشام جان خود را از دست می دهد. طرفداران از این واقعیت که مرگ او تصادفی بود و اینکه شخصیت سزاوار یک مرگ بهتر و بزرگتر بود، خشمگین شدند. سوپرنچرال یکی دیگر از سریال های عالی با بدترین پایان است.
6. How I Met Your Mother (2005 – 2014)
برای نه فصل، How I Met Your Mother زندگی پنج دوست صمیمی را که در شهر نیویورک زندگی می کنند را دنبال می کند. بارنی (نیل پاتریک هریس) یک پلی بوی است که از موفقیت خود برای اغوا کردن زنان استفاده می کند. رابین (Cobie Smulders) یک مجری اخبار کانادایی و روزنامه نگار مشتاق است. لیلی (لیلی آلدرین) و مارشال (جیسون سیگل) زوج ساده لوح و جدا نشدنی و در عین حال افسانهای کمدی هستند و تد (جاش رادنور) یک معمار و استاد کالج است که با گفتن داستان نحوه آشنایی با مادرشان، نمایش را روایت می کند.
سوال اینجاست: چرا پایان How I Met Your Mother ناامید کننده بود؟ استدلال رایج برای این موضوع این است که نتوانست به آنچه که نمایش در ابتدا وعده داده بود عمل کند. معلوم شد که مادر آنها تریسی مک کانل (کریستین میلیوتی) است، شخصیتی که در فصل آخر معرفی شد. و حتی بعد از تمام دردها و تجربیاتی که تد قبل از ملاقات و ازدواج با عشق زندگی خود (تریسی) باید تحمل کند، در نهایت دوباره به حضور در کنار رابین بازگشت. غمانگیزتر این است که علیرغم اینکه سرانجام باور داشتند که بارنی و رابین قرار است با هم باشند، سرنوشت آنها به طلاق ختم شد (و متأسفانه، همه اینها در یک قسمت انجام شد).
5. Scrubs (2001 – 2010)
اسکرابز بر دیدگاه یک دکتر و راوی جوان، دکتر جان مایکل «ج. دوریان (زک براف)، که در مواجهه با کارکنان بیمارستان، بیماران غیرقابل پیشبینی و موقعیتهای ظالمانه تلاش میکند تا حرفه پزشکی خود را جلو ببرد، تمرکز دارد. بسیاری از بینندگان استدلال می کردند که Scrubs یک سریال باورنکردنی بوده است، تا اینکه بازیگران اصلی با مجموعه ای کامل از شخصیت های جدید در فصل نهم جایگزین شد.
از آنجایی که بینندگان سالها تمام وقت خود را روی J.D و دیگر شخصیتهای اصلی سریال سرمایهگذاری کرده بودند، جایگزینی بازیگران در فصل آخر منطقی نبود. پایان دادن به سریال در فصل هشتم تصمیم بهتری بود.
4. Dexter & Dexter: New Blood (2006 – 2013; 2021 – )
آیا منصفانه است که بگوییم دکستر (مایکل سی هال) محبوب ترین قاتل سریالی تلویزیون است؟ شاید بله و شاید هم نه. پاسخ هرچه که باشد، بینندگان آنقدر با قاتل سریالی «اخلاقی» همدلی کردند و طنین انداز شدند تا سریال هشت فصل روی آنتن بماند. در حالی که بسیاری امیدوار بودند یک داستان رستگاری برای دکستر وجود داشته باشد، پایان آن چیزی جز این بود. نه تنها صفحه سبز رنگارنگ پایان اول (فصل هشتم) طرفداران سریال را ناامید کرد، بلکه انتخاب نهایی دکستر برای جعل کردن مرگ خود و فرار از کارهای اشتباهش به درستی انجام نشد. پایان دکستر از آن زمان به عنوان یکی از بدترین پایان های سریالی شناخته می شود.
هشت سال پس از پایان دکستر، سازندگان سریال یک ریبوت یک فصلی (Dexter: New Blood) را برای پیشبرد داستان و در نهایت پایانی که باید در پایان فصل هشتم میداد، منتشر کردند. با این حال، پایان دومِ ظاهراً «بهتر» واکنشهای متفاوتی را دریافت کرد. در حالی که برخی از بینندگان مرگ را تنها رستگاری برای دکستر میدانستند، برخی دیگر از نحوه مرگ او ناراضی بودند. بینندگان همچنین به این نکته اشاره کردهاند که بسیاری از حفرههای داستان نادیده گرفته شده و در پایان اثر بیپاسخ ماندهاند، و برخی تا آنجا پیش رفتهاند که میگویند Dexter: New Blood هرگز نباید اتفاق میافتد.
3. Sherlock (2010 – 2017)
این درام بر اساس داستانهای کارآگاهی شرلوک هلمز اثر سر آرتور کانن دویل، داستان «کارآگاه مشاور» شرلوک هلمز (بندیکت کامبربچ) و هم خانهاش، دکتر جان واتسون (مارتین فریمن) را دنبال میکند که رازهای لندن امروزی را حل میکنند. اگرچه شرلوک فقط برای چهار فصل کوتاه پخش شد، اما سریال پر از هیجان و ماجراجویی بود.
متاسفانه فصل آخر و قسمت پایانی سریال شرلوک بینندگان زیادی را ناامید کرد. نه تنها بین دو شخصیت اصلی، دو کارآگاه نمادین جان و شرلوک، صمیمیت وجود نداشت، بلکه این اپیزود تصمیم گرفت تمرکز خود را بر روی یک شخصیت کاملاً جدید، خواهر و برادر گمشده شرلوک، اوروس هلمز (سیان بروک) قرار دهد. رابطه آنها اساسا روح اصلی اثر بود و دلیل این بود که مردم شرلوک را دوست داشتند. با پایانهای بسیار شل و تغییرات غیرمنتظره در فصل چهارم، سریال آنطور که بینندگان انتظار داشتند به پایان نرسید.
2. Game of Thrones (2011 – 2019)
پس از انتشار چند فصل اول، بازی تاج و تخت جهان طوفانی را به خود اختصاص داد و به یکی از محبوب ترین و پر صحبت ترین سریال های آن زمان تبدیل شد. با وجود نمایش مکرر صحنه های جنسی و خشونت در سریال، شخصیت ها آنقدر خوب نوشته شده بودند که بینندگان از آنها سیر نمی شدند. نه تنها این، سکانس های اکشن چشمگیر، دیالوگ ها و پیچش های داستانی هیجان انگیز، بینندگان را تشنه چیزهای بیشتری نگه می داشت.
چنین سریال جذابی چنان استانداردهای بالایی را برای مخاطبان تعیین کرده است که برای طرفداران GoT طبیعی بود که انتظار بهترین پایان ممکن را داشته باشند. با این حال، کاری جز این انجام داده شد. پایان GoT آنقدر ناامیدکننده بود که کل سریال را خراب کرد.
1. Lost (2004 – 2010)
پس از سقوط یک هواپیما در یک جزیره گرمسیری، مسافران باقی مانده باید راه خود را برای زنده ماندن پیدا کنند و امیدوار باشند که یک هواپیما یا کشتی در حال عبور آنها را شناسایی و نجات دهد. با گذشت زمان، بازماندگان از حضور مرموز و فوق طبیعی در جزیره آگاه می شوند. در حالی که بسیاری دو فصل اول Lost را بهعنوان یک شاهکار معرفی کردهاند، در آغاز فصل سوم، با کاهش شدید داستانسرایی نسبت به فصلهای قبل، شکافی در بینندگان مشاهده شد. با این حال، خوشبختانه در نیم فصل دوم دوباره شتاب خود را افزایش داد.
با این حال، کل فصل پایانی، از جمله پایانبندی آن، بسیاری از بینندگان را ناامید کرد. چیزی که Lost را به یک اثر سرگرم کننده تبدیل کرد، رازهایی بود که بینندگان را بیشتر خواستار تماشا می کرد. برخی احساس میکردند که بسیاری از نکات مهم داستانی فقط در فصل آخر معرفی شدهاند و برای پایان دادن به تمام قوسهای داستانی شخصیتها عجله کردهاند. شاید اگر زمان بیشتری داشت پایان بهتر می شد. با این حال، این سریال یکی از سریال های عالی با بدترین پایان است.
منبع: Collider