اخبار سینمایی این روزها غالبا حول محور فیلم جدید پرستاره Babylon میگردد. این فیلم با حضور چهرههایی مانند مارگو رابی و برد پیت و توبی مگوایر، توانسته است فروش خوبی در گیشه جهانی داشته باشد.
خطر لو رفتن داستان در ادامه مطلب
درباره فیلم
دیمین شزل شیفتهی قدم زدن در راه برترین بودن است؛ فرقی ندارد که درباره چه موضوعی باشد، او باید امضای خود را پای یک اثر عالی بر جای بگذارد.
حتی اگر این اثر درباره شخصیتهایی باشد که خودشان را چه روحی و چه جسمی در رنج و عذاب قرار میدهند تا به خط پایان برسند.
اگر La La Land برترین اثر او باشد که سعی داشته است در هرچیزی بهترین را به نمایش بگذارد، Babylon عمدا نقدی بر مجموع آن است.
فیلم Babylon یک اثر افراطی درباره تمام دههی ۱۹۲۰ است و داستانی حول محور آثاری است که بر پرده سیاه و سفید به نمایش در میآمدند و در دل خود تمام امیدهای از دست رفته، تلاشهای سرسختانه و راه رفتن بر لبهی پرتگاهی به نام شانس را جای داده بودند.
در Babylon ما شاهد این موضوع هستیم که تنها برای ۲ ثانیه از ساخت یک فیلم، چه مقدار تلاش میشود.
و این به خوبی ما را متوجه میکند که هرچقدر هم ساخت یک فیلم فرایند خوب و هیجانانگیزی به نظر برسد، اما به هیچ وجه ساده نیست.
آیا تمام اینها ارزش این مقدار سختی و تلاش را دارد؟
شزل در این فیلم به ما نشان میدهد که شاید سفر به ماه برای کسانی که داستانش را میشنوند یا تصویری از آن را میبینند زیبا و رویایی باشد، اما برای شخصیتهایی که در این سفر دست داشتند، همه چیز این مقدار رویایی نبوده است.
فیلم Babylon شامل صحنههایی است که احساسات را در عمق وجود بیننده برمیانگیزد و او را در دریایی از بینظمی غرق میکند و تمام اینها با هم نیاز به نوعی جادو دارد تا به انسجام برسد.
جادویی که شاید خود دیمین شزل نیز در طول فیلم به دنبال آن است اما آیا آن را پیدا میکند؟
یا این جادو نیز مانند بسیاری از شخصیتها و داستانها در فیلم، آنقدر دور از دسترس میشود که با فراموشی سپرده میشود؟
مطلب مرتبط: فرش قرمز فیلم Babylon ؛ بررسی استایل بازیگران
داستان فیلم و بازیگران
داستان Babylon در سال 1926 در لس آنجلس روایت میشود. زمانی که مانوئل تورس (دیگو کالوا)کمک میکند تا یک فیل را به جشن عیاشی در عمارت مدیر اجرایی کینوسکوپ استودیو منتقل کنند.
منی در آن جا با نلی لروی (مارگو رابی) آشنا میشود و با هم به عیش و نوش و مصرف مواد مخدر میپردازند.
در این حین اتفاقاتی موجب میشود تا نلی به عنوان بازیگر جایگزین در فیلمی از این استودیو استخدام میشود و منی نیز شغل جدیدی در همان استودیو پیدا کند.
اما مثل تمام داستانهای به شهرت رسیدن مثل فیلم بلوند ( آنا د آرماس)، الویس (آستین باتلر) و … زود به شهرت رسیدن با عواقبی همراه است که ممکن است نتیجه خوبی نداشته باشد.
در این اتفاقات نلی و منی با جک (برد پیت) آشنا میشوند و او نیز مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد.
سکانس عجیبی در این فیلم وجود دارد که در آن ما شاهد حضور شخصیت جیمز مککی با بازی درخشان توبی مگوایر هستیم.
مطلب مرتبط: سکانس بوسیدن برد پیت توسط مارگو رابی یک ایده بداهه بود!
سخن پایانی
این فیلم با وجود تمام نقدهای مثبت و منفی، توانسته است جای خوبی در باکس آفیس و در ذهن مخاطبین خود پیدا کرده است.
شما میتوانید علاوه بر نقد و بررسی فیلمهای جدید، تمام اخبار سینمایی و سلبریتی روز دنیا و مرتبط را در مووی21 دنبال کنید.
الهام گرفته شده از Roger Ebert
یک پاسخ
برای این فیلم بنظرم باید مطلب مفصل تری بنویسی.